رسته‌ها
لاله برافروخت
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 41 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 41 رای
داستان در سال های قبل از انقلاب شروع شده و تا زمان انقلاب ادامه دارد . ناصر آخرین پسر خانواده فقیری در درخونگاه است که برادران و خواهرش و پدرش در مبارزه بر علیه رژیم کشته شده اند . ناصر رماتیسم قلبی دارد و توانایی زیادی برای مبارزه ندارد . آنها فامیل ثروتمند و وابسته به رژیمی به نام قدسی خانم دارند که دختر آخرش میترا مخالف شیوه زندگی طبقه اشراف هست و وقتی 12 ساله است در ختم یکی از برادران ناصر با ناصر که او هم 12 ساله است آشنا می شود.

ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر ج‍ان‍ان‌، ۱۳۷۷.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
656
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/07/30

کتاب‌های مرتبط

دیوار گِلی
دیوار گِلی
5 امتیاز
از 2 رای
زمستان 62
زمستان 62
4.5 امتیاز
از 22 رای
نامه ای به دنیا
نامه ای به دنیا
4.6 امتیاز
از 32 رای
سوداگران جسم
سوداگران جسم
4.3 امتیاز
از 7 رای
تنفس
تنفس
4.5 امتیاز
از 426 رای
بچه های ایران شهر
بچه های ایران شهر
4.7 امتیاز
از 12 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی لاله برافروخت

تعداد دیدگاه‌ها:
3
داستان در سال های قبل از انقلاب شروع شده و تا زمان انقلاب ادامه دارد . ناصر آخرین پسر خانواده فقیری در درخونگاه است که برادران و خواهرش و پدرش در مبارزه بر علیه رژیم کشته شده اند . ناصر رماتیسم قلبی دارد و توانایی زیادی برای مبارزه ندارد . آنها فامیل ثروتمند و وابسته به رژیمی به نام قدسی خانم دارند که دختر آخرش میترا مخالف شیوه زندگی طبقه اشراف هست و وقتی 12 ساله است در ختم یکی از برادران ناصر با ناصر که او هم 12 ساله است آشنا می شود.
کتاب خیلی بدی بود . خیلی چیزاش که واقعا کلیشه ای و عامه پسند بود و واقعا در حد یک نویسنده حرفه ای نبود . چه قدر این مطلب تکرار شده دختر یک خانواده ثروت مند که با شیوه زندگی اونها متفاوته تازه اونم هیچ بررسی ریشه ای این کار رو نمی کنه این دختر از همون بچگی بدون عقل و دانش درست با این شیوه مخالفه . راحت هم می تونید حدس بزنید ملاقات 12 سالگی منجر به ازدواج می شه . کلا هیچ جا نیومده از موارد ریشه ای یا روان شناسی کمک بگیره فقط رو هوا یک چیزی تعریف کرده . اوایل داستان لحن قصه گوی آقای فصیح آدم را می گیره ولی خوب اونم این قدر لفتش می ده که دیگه آخر کتاب حوصله تون سر می ره . خیلی از رفتارهای شخصیت ها غیر منطقی و مسخره است . واقعا این که میترا بزنه مادرش را بکشه چون تو زندان فهمیده قبل از به دنیا اومدنش مادرش صیغه مردی دیگه بوده خیلی حرکت بامزه ای هست ؟!!! نمی دونم کلا که آقای فصیح به موضوع بزرگی مثل انقلاب پرداخته ولی خیلی سرسری و سطحی بهش نگاه کرده .
جالبه بدونید آقای فصیح خودش بچه درخونگاه بوده و فرزند دهم ارباب حسن که مغازه خواربار فروشی داشته . یک جوری ارباب حسن درخونگاه توی بقیه داستانهاش شاید وام گرفته از همین خاطرات کودکی خودش باشه .
ممنون از سایت خیلی خوبتون من تازه عضو شدم خیلی وقت بود که دنبال همچنین سایتی بودم که یکی از دوستام شمارو معرفی کرد :-)
لاله برافروخت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک